جادوی لوازم ارایش
لوازم آرایش چیست ؟
ابزار پیچیده شعبده بازی ، با قابلیت تبدیل لولو به هلو.
.................
لوازم آرایش چیست ؟
ابزار پیچیده شعبده بازی ، با قابلیت تبدیل لولو به هلو.
.................
دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت. او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی
مبنی بر کنترل سخت و یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این خواسته خود دلایل زیر را عنوان کرده بود:
۱- مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می شود.
۲- یک عنصر اصلی باران اسیدی است.
۳- وقتی به حالت گاز در می آید بسیار سوزاننده است.
۴- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می شود.
۵- باعث فرسایش اجسام می شود.
۶- حتی روی ترمز اتوموبیل ها اثر منفی می گذارد
.
۷- حتی در تومورهای سرطانی نیز یافت شده است.
از ۵۰ نفر فوق ۴۳ نفر دادخواست را امضا کردند. ۶ نفر به طور کلی علاقه ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!!!
عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود
خارج از مدرسه (کافه)
تقلب (چشمهایم برای تو)
روز امتحان (روز واقعه)
زنگ زیست (معنی عشق)
کیف مدرسه (محموله)
اولین کسی که معلم از او میپرسد (قربانی)
نگاه دانش آموز به معلم (میخواهم زنده بمانم)
معلمان مدرسه (جنگجویان کوهستان)
زنگ تفریح (حمله به توالت)
مدیر مدرسه (پدر سالار)
پنج شنبه (خانه دوست کجاست)
جلسه معلمان (نقشه قتل دانش آموز)
میز آخر (بهشت پنهان)
پای تخته (قتلگاه)
ورود مدیر مدرسه (تشریفات نظامی)
کارنامه های تجدیدی (سالهای دور از خانه)
تعطیلات مدرسه (روزهای خوشبختی)
نمره ۲۰ (آرزوی محال)
گرفتن تقلب از دست دانش آموز (بازی دیگر تمام است)
امتحان شهریور (شانس زندگی)
فضول کلاس (کارآگاه ویژه)
معلم در خواب دانش آموز (شبهی در تاریکی)
بردن کارنامه به خانه(نبودن سر بر تن)
شب امتحان (وصیت نامه)
قبولی شهریور (بازگشت به خانه)
تقلب کردن (بی تو هرگز)
مدرسه (چوبه دار)
زنگ ورزش (امید دانش آموز
زنگ کلاس(دیدار ارواح
بی همگان به سر شود ، بی تو بسر نمیشود
این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟
مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود
استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود
مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود
مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود
هرچه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود
رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
این شب امتحان من ، دست به سر نمیشود ؟
توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود !
الان بچه هه ۷ ساله تخت دو نفره داره.
زمان ما، میذاشتن ما رو پاهاشون به حالت سانتریفوژ اینقد تکون میدادن تا پلاسمای خونمون جدا میشد میخوابیدیم
.........
نکات ظریف پنهان کاری: اگه رو فرش یه پارچ آب ریختین:در کمال خونسردی یه بالش بزارین روش تا خودش خشک شه نمک ریختین؟ دیگه خودتون میدونین که! با دست بزنین پخش وپلا شه فلفل ریختین؟ چون بو میده، اول دو لیوان آب بریزین، بعد یه بالش بزارین روش!
........
بچه بودم، بابام منو برده بود مسجد، امام جماعت هم پير بود آروم آروم نماز ميخوند، منم حوصه ام سر رفته بود پا شدم رفتم بالاي منبر ميکروفونو ورداشتم، شروع کردم به خوندن شعراي مهد کودکمون، کل مسجد داشتن همراه با لبخند مليحي به نمازشون ادامه ميدادن ... يهو ديدم بابا نمازو ول کرده اينهو پلنگ گرسنه داره مياد سمتم، منم که به شدت احساس خطر ميکردم فرارو به قرار ترجيح دادم و بابا بدو من بدو، منم که ريزه ميزه بودم از بين نماز گزارا سريع رد ميشدم و داد ميزدم : کمک اين ميخواد منو بزنه !! چند نفر که اصن افتاده بودن کف مسجد ريسه ميرفتن، بقيه هم در حال ذوق کردن بودن، اين ماراتون حتي تو تامو جري هم بي سابقه بود تا اينکه بابام منو گرفتو تا ميخوردم منو زد
...........
مادر از پسرش پرسيد: پسرم، چرا پر كردن نمكدونها اين قدر طول كشيد؟!
پسر: آخه سوراخهاي سرش خيلي تنگ بود!!!
........
غضنفر به خدا میگه 10000000 سال برات چقدره؟ میگه 1 دقیقه
غضنفر باز میگه ای خدا 10000000 تومان پول برات چقدره؟ میگه 1 تومان
میگه پس 1 تومان به من بده
خدا میگه 1 دقیقه وایسا!!!!!
........
تو کلاس داشتم با دوستم پچ پچ میکردم
استاد اومد با خط کش بهم اشاره کرد و گفت:
تهِ این خط کش یه آدم ابله وجود داره…
منم گفتم: استاد منظورتون کدوم تهشه…!؟
نمیدونم چی شد که اخراجم کرد !!!!
........
وقتی معلم برای درس پرسیدن،
اسم بالایی یا پایینیمون رو میخوند حس معجزه بهمون دست میداد !
........
● رنگ چشم آبی: دارندگان چشمهای آبی، دارای نگاهی عمیق هستند و شخصیتی حساس دارند. این افراد به راحتی فکر و نظر خود را به دیگران تحمیل میکنند.
● رنگ چشم مشکی: صاحبان چشمان مشکی، انسانهایی رویایی هستند که در فضای شاعرانهای زندگی میکنند و همچنین بسیار دست و دل بازهستند. بسیار سعی میکنند با هر چه دارند به دیگران کمک کنند. این افراد همچنین دارای خلق و خوی اجتماعی و احساسات ظریف هستند.
● رنگ چشم قهوهای : چشم قهوهای، سمبل مهربانی و محبت است و هر چه تیرهتر باشد مهر و محبت صاحبش بیشتر است. چشم قهوهایها، بسیارخونسردند و هرچه را که میخواهند به راحتی تصاحب میکنند.
● رنگ چشم خاکستری : صاحبان چشمهای خاکستری، دو دسته هستند. یا از شخصیتی آرام برخوردارند و یا شخصیتی عصبی و انقلابی دارند، ولی درمجموع انسانهایی سرسخت و سنگین دل هستند.
● رنگ چشم عسلی : با وجود اینکه چشم عسلیها، انسانهایی خوش قلب هستند ولی با دیگران صریح نیستند. این افراد همیشه به دنبال دوست میگردند. چشم عسلیها معمولاً از کودکی روی پای خود میایستند و دوست ندارند به دیگران تکیه کنند.
معلم فلسفه صندلی را وسط کلاس گذاشت واز بچه ها خواست تا دریک ورقه اثبات کنند که صندلی وجود
ندارد....... دانش اموزی با نوشتن دوکلمه نمره کامل را برد. او در برگه خود نوشته بود:
کدام صندلی؟؟؟؟؟!!!!
کسا نی که به طرف عقربه های ساعت امضاء میکنند انسانهایی منطقی هستند .
کسا نی که بر عکس عقربههای ساعت امضاء میکنند د یر منطق را قبول میکنند و
بیشتر غیر منطقی هستند
کسا نی که از خطوط عمودی استفاده میکنند لجاجت و پافشاری در امور دارند.
کسا نی که از خطوط افقی استفاده میکنند ا نسانهای منظّمی هستند .
کسا نی که با فشار امضاء میکنند در کودکی سختی کشیدها ند.
کسا نی که پیچیده امضاء میکنند شکّاک هستند.
کسا نی که در امضای خود اسم و فامیل مینویسند خودشان را در فامیل برتر میدانند.
کسا نی که در امضای خود فامیل مینویسند دارای منزلت هستند.
کسا نی که اسمشان را مینویسند و روی اسمشان خط میزنند شخصیت خود را نشناختهاند.
کسا نی که به حالت دایره و بیضی امضاء میکنند ، کسانی هستند که میخواهند به قله برسند